سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترین مردم کسانی اند که از بدترین مسأله ها می پرسند تا دانشمندان را به اشتباه اندازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
یکشنبه 85 اسفند 6 , ساعت 9:6 عصر
ابوحمزه ثمالى آورده است که: در یکى از روزها در محضر درس امام محمدباقر علیه السلام بودم، هنگامى که حاضران ‏رفتند، امام باقر علیه السلام فرمود:

اباحمزه! از رخدادهایى که خداوند آن را قطعى ساخته است قیام قائم ماست. هر کس در آنچه مى‏گویم ‏تردید کند با حال کفر به خدا، او را ملاقات خواهد کرد. آنگاه افزود: پدر و مادرم فداى وجود گرانمایه او باد که همنام و هم‏کنیه من است و هفتمین امام پس از من. پدرم فداى کسى باد که زمین را لبریز از عدل و داد مى‏کند همان گونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بیداد لبریز است .

یا اباحمزه! هر کس سعادت دیدار او را داشت و همان گونه که به پیامبر صلی الله علیه و آله و على علیه‌السلام سلام و درود مى‏گوید بر آن حضرت درود گفت و فرمانبردار او گردید، بهشت‏ بر او واجب مى‏گردد و هر کس به آن وجود گرانمایه سلام نگفت، خداوند بهشت را بر او حرام ساخته و او را در آتش سوزان جاى خواهد داد و چه بدجایى است جایگاه ستمکاران! (1)

2- بانوى دانش پژوهى که به (ام‏هانى) شهرت داشت آورده است که بامدادى بر حضرت باقر علیه السلام وارد شدم و گفتم: سرورم! آیه‏اى از قرآن شریف، ذهن و فکرم را به خود مشغول داشته و خوابم را ربوده است .

فرمود: کدام آیه ام‏هانى؟ بپرس!

گفتم: این آیه شریفه که مى‏فرماید: فلا اقسم بالخنس. الجوار الکنس. (2)

فرمود: به! به! چه مسئله خوبى پرسیدى، این مولود گرانمایه‏اى است در آخرالزمان. او (مهدى) این عترت پاک ‏است. مهدى خاندان وحى و رسالت، براى او غیبت و حیرتى است که گروهى در آن گمراه مى‏گردند و گروه‌هایى راه حق و هدایت را مى‏یابند. خوشا به حالت اگر او و زمان او را درک کنى ... و خوشا به حال آنان ‏که او را درک خواهند نمود. (3)



یکشنبه 85 اسفند 6 , ساعت 9:4 عصر
رزند شیخ حسنعلی نخودکی نقل می‌کند:

«صبح زمستان یکی از روزهای سرد سنه 1357 هجری قمری که برف زیادی تقریباً هشتاد سانتیمتر بر بالای بام‌ها نشسته بود مرحوم پدرم فرمودند:

علی برو تحقیق کن که امروز از اهل ده کسی به شهر می‌رود یا نه.»

تحقیق کردم گفتند برف زیادی آمده و در راه گرگ است و کسی به شهر نمی‌رود. آمدم به ایشان عرض کردم. فرمودند من هم حال رفتن ندارم. عرض کردم نروید.

فرمودند ولی باید رفت. بعد فرمودند تو به تنهائی برو. عرض کردم از رفتن به تنهائی خوف دارم.

فرمودند باید بروی. مرکوبی تهیه کن تا بگویم چه کنی. رفتم و مرکوبی تهیه کردم و عرض کردم حاضرم.

فرمودند:

«این مبلغ را بگیر و ببر شهر در محله نوقان منزل آقای سید ناصر مکی که از شاگردان ایشان بود، نصفش را به ایشان بده زیرا سید چهار روز است که چیزی نخورده است و فرمودند، زن بیوه سیده‌ای هست نصف دیگر آن را به آن زن بیوه بده که سه روز است چیزی نخورده است.»

وجه را گرفتم و حرکت کردم و به شهر آمدم. اولاً در راه به هیچ موجودی بر نخوردم و ثانیاً حقیقت همان بود که ایشان فرموده بودند. هر دو نفرشان گفتند که چهار روز و سه روز است که غذائی نخورده‌اند و گفتند در این فکر بودیم که در این روز برفی چه کنیم.

در اثر فقر و کمبود غذا حال حرکت در آنها نمانده بود. وجه را گرفتند و شکر الهی را بجای آوردند.»

بندگان حق رحیم و بردبــار                        خوی حق دارند در اصلاح کار

هین بجو این قوم را ای مبتـلا                    هین غنیمت دارشان پیش از بـــلا

منبع: نشان از بی‌نشان‌ها، مقدادی


شنبه 85 بهمن 28 , ساعت 9:44 عصر

بخش اول:

جاهلیت از گذشته تا حال

هرگاه از جاهلیت سخن به میان می آید‎، چنین به نظر می رسد که جاهلیت مربوط به دوران گذشته بوده و امروز در دوران عقلانیت بشر‏، سخن از آن، سخنی گزاف و خارج از تمدن است. اما با تامل در مفهوم جاهلیت و آنچه که بر بشر امروز می گذرد، روشن می شود که این معضل بزرگ، امروز هم گریبان گیر بشر است.

جاهلیت چیست؟ و آیا با همه تحولات علمی و ترقیات بشر در قرون اخیر، به کارگیری لفظ جاهلیت در مورد انسان عصر حاضر صحیح است؟

جاهلیت نخستین (جاهلیت اُولی به تعبیر قرآن) و جاهلیت نوین (جاهلیت ثانی) به چه معنا است؟ و آثار و علائم جاهلیت دوران ما چیست؟ اینها مسائلی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.

جاهلیت از دیدگاه قرآن و روایات

چنانکه اشاره شد قرآن و روایات راجع به جاهلیت، تعاریفی دارند که توجه به آن، بسیاری از حقایق را روشن می سازد.

خداوند در قرآن می فرماید:

اِذ جَعَلَ الذِینَ کَفَرُوا فِی قُلوبِهِم الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجَاهِلِیَّة

آنگاه که کافران در دلهای خود تعصب (آنهم) تعصب جاهلی قرار داده‌اند.1

حمیت از ماده «حَمی» به معنای حرارت است و سپس در معنای غضب، و بعد از آن در معنای نخوت و تعصب آمیخته با غضب به کار رفته است. علی(ع) در خطبه قاصعه بارها روی این معنا تکیه کرده است و در مذمت ابلیس که پیشوای مستکبران بود می فرماید:

صَدَّقَهُ بِهِ اَبنَاءُ الحَمیَّةِ وَ اِخوانُ العَصَبِیَّة وَ فَرَسانُ الکِبرِ وَ الجَاهِلِیَّةِ

او را فرزندان نخوت و حمیت و برادران عصبیت و سواران برمرکب کبر و جهالت تصدیق کردند.

و در جای دیگر- در همین خطبه- به هنگامی که مردم را از تعصبات جاهلیت بر حذر می دارد، می فرماید:

شراره های تعصب و کینه های جاهلی را که در قلب دارید خاموش سازید، که این نخوت و حمیت و تعصب ناروا در میان مسلمانان، از القائات و نخوتها و وسوسه های شیطان است.2

در حدیثی از امام علی بن الحسین(ع) آمده که وقتی از حضرت درباره عصبیت سوال کردند، فرمود:‌

تعصبی که موجب گناه است اینست که انسان بَدان قوم خود را از نیکان قوم دیگر برتر بشمرد. ولی دوست داشتن قوم خود، تعصب نیست. تعصب آن است که آنها را در ظلم یاری کند.3

قرآن در بیان داستان شب بعد از جنگ احد و احتمال خطر حمله مشرکین به مدینه و ترس انسانهای منافق و ضعیف الایمان می فرماید:‌

ثُمَّ اَنزَلَ عَلَیکُم مِن بَعدِ الغَمِّ اَمَنَةً نُعاساً یُغشَی طائِفَةٌ مِنکُم وَ طائِفةٌ قَد اَهَمَّتْهُم اَنفُسُهُم یَظُنُّونَ بِاللهِ غَیر الحقِّ ظَنَّ الجَاهِلیةِ

سپس خداوند بعد از آن‌اندوه، آرامشی به صورت خواب سبکی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت. گروهی تنها در فکر جان خود بودند و درباره خدا، گمان های ناروا همچون گمان های دوران جاهلیت می بردند.4

آنها در مورد خدا گمان های نادرست همچون گمان های دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند و در افکار خود احتمال دروغ بودن وعده های پیامبر(ص) را می دادند و به یکدیگر و یا به خویشتن می گفتند: آیا ممکن است با این وضع دلخراشی که می بینیم پیروزی نصیب ما بشود. یعنی بسیار بعید و غیر ممکن است. قرآن در جواب آنها می گوید: بگو همه امور برای خداست.5

قرآن در پیام دیگری اشاره می فرماید:

اَفَحُکمَ الجَاهِلیةِ یَبغُونَ؟ وَ مَن اَحسَنَ مِنَ اللهِ حُکماً لِقومٍ یُوقِنون.

آیا خواستار حکم جاهلیت‌اند؟ برای مردمی که یقین دارند داوریِ هیچ کس از خدا بهتر نیست.6

در کتاب کافی از علی (ع) نقل شده است که فرمودند:

الحُکمُ حُکمان، حُکمُ اللهِ و حُکمُ الجاهِلیةِ فَمَن اَخطَا َحُکمَ اللهِ حَکَمَ بِحُکمِ الجَاهِلیَّةِ

حکم دو گونه بیشتر نیست یا حکم خداست یا حکم جاهلیت و هر کس حکم خدا را رها کند به حکم جاهلیت تن در داده است.7

 از اینجا روشن می شود مسلمانانی که با داشتن احکام آسمانی به دنبال قوانین ساختگی باطل دیگر افتاده‌اند، در حقیقت در مسیر جاهلیت گام نهاده‌اند.8

حضرت علی(ع) می فرماید:

پیامبر گرامی اسلام(ص) بعد از مراسم حج به طرف مدینه حرکت فرمودند، در بین راه ماجرای غدیر خم و خطبه آن حضرت مطرح شد. پیامبر در آن خطبه معروف فرمودند: به خدا قسم خداوند به انبیاء و رسولان در مورد من بشارت داده، من آخرین انبیاء و رسولانم و من حجت خدا بر همه مخلوقات آسمانها و زمینم. هر کس در این موضوع شک کند کافر است، آن هم کفر جاهلیت اول، و کسی که در این گفتارم تردید کند در همه چیز تردید کرده و تردید کننده در آن آتش جهنم است. 9

حارث بن مغیره می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا پیامبر (ص) فرموده‌اند: کسی که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ حضرت فرمودند: آری. پرسیدم آیا جاهلیت جاهلان و سفهاء یا جاهلیتی که امامش را نسناخته؟ حضرت فرمودند: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی.10

پیامبر گرامی اسلام(ص) نگاهی به حضرت علی(ع) نموده و آنگاه فرمودند:

یَا عَلی مَن اَبغَضَکَ اَمَاتَهُ اللهُ مِیتَةً جَاهِلیَِةً وَ حَاسَبَهُ بِمَا عَمِلَ، یَومَ القِیامَةِ

ای علی، کسی که دشمن تو باشد، خداوند او را به مرگ جاهلیت می میراند. و بر اساس آنچه عمل کرده در روز قیامت با او رفتار می شود.11

از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده که فرمودند:

مَن اَنکَرَ القَائِمَ مِن وُلدی فِی زَمانِ غیبتهِ مَاتَ مِیتَةً جاهلیةً

کسی که منکر قائم از فرزندان من در زمان غیبتش بشود به مرگ جاهلیت می میرد.12

در دعای غیبت امام زمان(عج) بعد از درخواست معرفت خدا و پیامبر (ص) و امام و حجت خدا، از خداوند طلب می کنیم:

اَللهُمَ لَا تَمِتنِی مِیتَةً جاهلیةً وَ لا تُزِغ قَلبِی بَعدَ اِذ هَدَیتَنی

خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران و قلبم را پس از هدایت منحرف مساز.13

مقصود از مرگ جاهلیت در این دعا، عدم معرفت امام زمان(عج) است.

امام صادق (ع) می فرماید:

مَن شَرِبَ مُسکِراً لَم تُقبَل مِنهُ صَلاتُهُ اَربَعینَ یَوماً. فَاِن مَاتَ فِی الاَربعین، مَاتَ مِیتَةً جَاهلیةً وَ اِن تَابَ، تَابَ اللهُ عَلیهِ

کسی که شراب بنوشد، چهل شبانه‌روز نمازش پذیرفته نیست و اگر در این چهل روز بمیرد به مرگ جاهلیت مرده، ولی اگر توبه کند خداوند توبه اش را می پذیرد.14

از مجموع آیات و روایاتی که در این باب ذکر شد می توان مصادیق جاهلیت را در موارد زیر خلاصه نمود:

1- حکم و حکومت ناحق، رفتار خلاف قانون الهی و مبتنی بر هوی و هوس و روی گردانی از دستورات الهی.

2- بی توجهی به وعده های الهی و بد‌اندیشی درباره افعال خداوند.

3- پای فشردن بر خواسته های نابه جا، تعصب و جانب داری بی دلیل از عقاید و‌اندیشه های باطل.

4- نژاد پرستی و برتری قوم و قبیله بدون دلیل منطقی(حمیت جاهلیت)

5- فساد اخلاقی و شراب و قمار، و جنگ و غارت گری.

6- عدم پذیرش رهبری صالح و معصوم و بی توجهی به احکام الهی.

جاهلیت نخستین

قرآن در سوره احزاب، خطاب به زنان پیامبر(ص) جاهلیت نخستین را این گونه بیان می فرماید:

وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُجَ الجَاهِلیةِ الاُولَی

در خانه هایتان بمانید و مانند جاهلیت اولی تبرج (آشکار کردن بدن و زینت) نداشته باشید.15

اما اینکه منظور از جاهلیت اولی چیست، ظاهراً همان جاهلیتی است که مقارن عصر پیامبر(ص) بوده و به طوری که در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند و دنباله روسری های خود را به پشت سر می‌انداختند به طوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره های آنان نمایان بود. به هر حال این تعبیر نشان می دهد که جاهلیت دیگری همچون جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود آثار این پیشگویی قرآن را در دنیای متمدن مادی می بینیم.16

جاهلیت قبل از اسلام

پیرامون جاهلیت عرب قبل از اسلام (جاهلیت اُولی) در کتب تاریخ، مسائل زیادی مطرح شده است که‌– برای روشن تر شدن مفهوم جاهیت- به بعضی از آنها اشاره می نمائیم.

1-     از نظر امام علی(ع) لجاجت در برابر حق، حمیت و تعصب بی جا و شیطانی، خودپسندی و غرور، عدم‌اندیشه و تفقه در دین، به کار نبردن گوهر خرد در خداشناسی، میراث دار فرهنگ منحط گذشته بودن و از پیشوایان ستمگر پیروی نمودن از نمودهای جاهلیت است.

امام در خطبه ای درباره حالات و ویژگی های مردمان دوران جاهلیت در آستانه بعثت پیامبر، می فرماید:

در آن دوران، ملت ها در خوابی عمیق فرو رفته بودند. فتنه و فساد در مجرای به راه‌انداختن هرج و مرج، جهان را فرا گرفته بود. کارهای خلاف، میان مردم منتشر شده و امور زندگی از هم گسیخته بود. آتش جنگ ها زبانه می کشید. دنیا بی نور و پر از نیرنگ گشته بود. برگ های درخت زندگی به زردی گراییده، از ثمره زندگی خبری نبود. میوه دنیای آن روز فتنه و غذایش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در بیرون شمشیر حکومت می کرد.17

به نظر می رسد. علی(ع) همه دنیای قبل از اسلام را غرق در جاهلیت می دیدند.

2- حضرت در نهج البلاغه در مورد هنگامه بعثت می فرماید:

او را در زمانی فرستاد که مردم در حیرت و گمراهی سرگردان بودند و در فتنه و جهل و فساد غوطه‌ور. هوا و هوس های سرکش، آنها را از جاده حق دور ساخته بود. جهل و نادانی، آنها را سبک مغز بار آورده، و در کارهای خود مضطرب و حیران ساخته و به آن (جهل و نادانی) مبتلا گشته بودند.18

3- از حضرت در توصیف بنی امیه- که ادامه دهنده جاهلیت اولی بودند- نقل شده:

فتنه، آشوب، فساد و تباه گری های بنی امیه با چهره های بس زشت و رُعب انگیز و گروه به گروه که متصف به جاهلیت‌اند،‌ بر شما وارد می شود. نه دلیل هدایتی در آنها وجود دارد و نه نشانی که برای هدایت دیده شود.19

و در خطبه دیگر در توصیف آنها می فرماید:‌

زیرا آنان پیشتازان تکبر، پایه های تعصب و تکیه گاه های ارکان فتنه و شمشیرها، فخر کنندگان جاهلی با افتخار به نسب و نژاد می باشند.20

4- از موارد قابل توجه در جاهلیت عرب، نوع روابط خانوادگی و انواع ازدواج های رایج در میان آنها بوده. به عنوان نمونه می توان موارد ذیل را نام برد:

الف) نکاح مَقْت: پس از فوت پدر، پسر بزرگ پارچه به روی همسر پدرش – به شرطی که مادرش نباشد- می‌انداخت و با او ازدواج می کرد و یا او را به دیگری می داد و مهریه می گرفت.

ب) نکاح جمع: کنیزکان خود را وادار به زنا با دیگران می کردند و پول می گرفتند.

ج) نکاح بدل: معاوضه همسر با کسی که از همسر او خوشش می آمد(تعویضی)

د) نکاح ضماد: ازدواج چند مرد با یک زن. در این ازدواج فرزند مال کسی بود که به وی شبیه باشد ( که به نام نکاح زهط هم نامیده شده است).

هـ) نکاح استبضاعی: شخصی همسر خود را در اختیار مردی که از شجاعت و یا صفت پسندیده دیگری برخوردار بود قرار می داد تا از او صاحب فرزند شجاع شود.

و) نکاح دسته جمعی: ازدواج گروهی از مردان با گروهی از زنان به طور آزاد.21

3- از معروف ترین رسوم زشت اعراب جاهلی، زنده به گور کردن دختران در بعضی از قبایل بود که قرآن به آن اشاره می فرماید.

هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختری نصیب تو شده، صورتش از فرط ناراحتی سیاه می شود و مملو از خشم می گردد. از قوم و قبیله خود به خاطر بشارت بدی که به او داده شده متواری می گردد و نمی داند آیا او را با قبول ننگ نگه دارد یا در خاک پنهانش کند. چه بد حکمی می کنند.22

در زمینه زنده به گور کردن دختران، وقایع وحشتناکی در جامعه عرب قبل از اسلام رخ داده که در تواریخ به تفصیل آمده است.

بدین ترتیب می توان بر مصادیق جاهلیت؛ تبرج و برهنگی، تکبر و خودخواهی، نابود کردن ارزش زن و انسان، وحشت و اضطراب و جنگ و خونریزی را افزود.

جاهلیت نوین در عصر ما

در بحث از جاهلیت اولی ادعا شد که جاهلیت دوم، جاهلیتی است که دنیای امروز با همه پیشرفت های علمی و تمدن عظیم بی سابقه بشری و ادعای تشکیل حکومت جهانی، گرفتار آنست.این ادعا چگونه قابل پذیرش است؛ در حالی که ادعای عقلانیت بشر، گوش فلک را کر کرده است.

بمنظور تبیین جاهلیت نوین؛ چند محور اساسی زندگی امروز بشر را مورد بررسی قرار می دهیم.

الف) انحراف در مبانی فکری:

 مهمترین مبنای فکری بشر بعد از رنسانس اومانیسم است. اومانیسم به مفهوم محوریت انسان در همه ارزشهای انسانی ( انسان محوری در مقابل خدا محوری).

انسان غربی خواست تا به کلی از آسمان ببرد و تماماً به زمین بپیوندند. در دوران رنسانس تنها یک واژه بود که مورد احترام قرار گرفت و از پیش سراسر برنامه تمدن متجدد را در خود خلاصه کرد. این واژه اومانیسم است. در واقع منظور از این واژه این بود که همه چیز را محدود به موازین بشری محض سازند و هر اصل و طریقتی را که خصلت معنوی و برین داشت به صورت انتزاعی و مجرد در آوردند، و به بهانه تسلط بر زمین، از آسمان روی برتابند.اومانیسم نخستین صورت امری بود که به شکل نفی روح دینی معاصر در آمده بود، یعنی لائیسم.

و چون می خواستند همه چیز را به میزان بشری محدود سازند، سرانجام مرحله به مرحله به پست ترین درجات وجود بشری سقوط کردند.23

ب) نژاد پرستی :

در جاهلیت عرب، از حمیت جاهلی، تعصبات قبیلگی و نژاد پرستی سخن به میان آمد. انتظار می رفت که انسان امروز با همه ادعای خدائیش در قدرت و علم، از این فضا بگذرد. اما وقایع چند قرن اخیر نشان داد که هنوز بشر گرفتار همان تعصبات جاهلی است.در این جا به دو نمونه از زشت ترین چهره های نژاد پرستی دنیای امروز اشاره می شود:

ج) فساد اخلاقی:

در این که فساد اخلاق و فحشاء در دنیای امروز در بیشتر ارکان زندگی بشر رخنه کرده، تردید نیست. به تعبیر قرآن:

ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِمَا کَسَبَتْ اَیدِی النَاسِ

به سبب آنچه مردم فراهم آورده‌اند، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است.24

در جامعه جاهلی عرب و در جوامع گذشته بشر، فساد اخلاق و فحشاء رایج بود، اما نه به عنوان یک فضیلت و ارزش؛ اما در دنیای امروز اینها معیار ارزش تلقی می شوند. مثلاً:

1- در هندوستان، فرقه ای وجود دارد با عنوان لینگامیزم که در کتاب تاریخ جان ناس آمده:

اینها بخش تناسلی مرد را به عنوان معبود می پرستند... فیلمی ساخته و آزادی در قلمرو جنسی را فطری قلمداد نموده‌اند. از جمله موارد فیلم بحث لینگامیزم است.25

د) استبداد و ستم:

ظاهراً در دنیای متمدن امروز، بعد از جنگ آزادی بردگان در آمریکا، برده داری از بین رفت. اما  حقیقت در تاریخ چند صد ساله اخیر چیز دیگری است. برده داری و ظلم و ستم چهره دیگری پیدا کرده که بسیار زشت تر از برده داری قبل از اسلام و قرون وسطی است.

به عنوان مثال به چند مورد از نمونه های انحطاط فکری و فرهنگی در جوامع اسلامی اشاره می شود:

الف) وهابیت: یکی از چهره های جاهلی و زشت که به نام اسلام در قرن های اخیر در عربستان و بعضی از کشورهای اسلامی بروز پیدا کرد، و متاسفانه برای از بین بردن چهره زیبای اسلام اهل بیت(ع) از سوی بعضی از کشورهای استعماری حمایت شد؛ وهابیت بود.

ب) صوفیگری: تصوف روشی خاص در زندگی است که اطمینان و راحتی و تسکین درونی و سعادت ایده‌آل شخص صوفی را از غیر راه کار و کوشش و نظامات و فعالیتهای عادی زندگی بوسیله تحمل مشقات و زهد و ترک لذایذ و بالاخره با پیروی از اصل فرار از زندگی مادی تامین می نماید.

هند، زادگاه اولیه تصوف بوده و افکار صوفیانه از آنجا به محیط ها و مذاهب دیگر سرایت و نفوذ کرده است.

این تفکرات انحرافی (وهابیت، صوفیه و فرقه های انحرافی دیگر... ) از یک سو، و جو روشنفکری حاکم بر جوامع اسلامی با وابستگی کامل به تفکرات منحط غربی از سوی دیگر؛ جوامع اسلامی را هم در جاهلیت دیگری قرار داده است.

با این حال، آیا بشر امروز گرفتار جاهلیت نیست؟ عصری که:

1- به جای تربیت الهی بشر به لجن دنیاپرستی و هواپرستی کشیده شده است؛

2- چشمه سارهای عواطف و احساسات شریف انسانی خشک شده؛

3- باطل را در برابر حق نهاده‌اند و از پیروزی آن (باطل) به خود می بالند؛

4- بشریت دوران انفجار علم را طی می کند و هنوز نمی داند انسان کیست؛

5- بشر نمی داند که از شخصیت های بزرگ و انسانهای کامل و رهبران الهی چگونه استفاده کند؟ گاهی از آن ها بت می سازد، و گاهی به شدت آنها را تخطئه می کند؛

6- هنوز بشر تکامل یافته، زیستن بدون اسلحه را یاد نگرفته و برای اثبات این که زنده است؛ مجبور است به توپ و تانک و ناوهای جنگی و کلاهک های اتمی متوسل شود؛

7- پیوستن انسان ها به انسان دیگر بر مبنای منفعت طلبی شخصی است، حتی اخلاق او هم اخلاق منفعت طلبانه است؛

8- مفهوم لذت جز در لذتهای پست مادی معنا ندارد؛

9- منطق حاکم عبارت است از من هدف و دیگران وسیله‌اند که بازگو کننده هویت خودپرستی است؛

10- خدا و مشیت الهی نفی می شود تا انسان محور ارزش ها شود؛

11- علم و تکنولوژی و هنر در خدمت شهوات و قدرت طلبی انسان قرار گرفته است؛

12- نیهیلیسم و پوچ گرایی و بی هویتی انسان، فلسفه امروز بشر است؛

13- تمام استعدادهای مادی و معنوی بشری در راه تخریب وجود انسان به کار رفته است؛

14- پیمان شکنی- چه پیمان الهی و چه پیمان اجتماعی- رسم عادی بشر امروز شده است؛

15- انسان متعالی امانت دار الهی، به مرتبه ابزار تولید تنزل یافته است؛

16- از وجود لطیف ترین موجود هستی یعنی زن، جز در راه ارضاء تمایلات جنسی استفاده نمی شود.

بخش دوم:

اندیشه مهدوی

مهدویت در تقابل با جاهلیت

یکی از جلوه های زیبای ظهور، و ایجاد حکومت جهانی امام مهدی(عج) نابودی و محو جاهلیت و تاریکی های وحشت زای نادانی و سفاهت بشر است. جاهلیت و بی خردی که در طول قرون و اعصار، گاهی به نام علم و عقلانیت، مقام والای انسانی را از اوج ملکوت به حضیض پست ترین مراتب حیوانی کشانده است.

بر اساس بشارت های قرآن و معصومین(ع) آن حجت حق جلوه گری می کند تا زشت ترین جلوه های نادانی و سفاهت قرون واعصار را در هم شکند و با جلوه نورانی خویش، دنیایی پر از علم و عقل و حکمت، و صفا و صمیمیت به وجود آورد.

پیرامون جاهلیت ستیزی حضرت مهدی(عج) احادیث و روایات فراوانی مطرح شده که به نقل دو روایت اکتفا می کنیم.

1-از امام باقر(ع) پرسیدند: هرگاه قائم قیام کند با چه روشی با مردم رفتار می کند؟ حضرت فرمودند:

بِسیرةِ مَا سَارَ بِهِ رسولُ اللهِ یُظهر الاسلام. قُلتُ: وَ ما کانَتْ سیرةُ رسولِ الله(ص) قَال: اَبطلَ مَا کَانَت فِی الجاهلیةِ وَ استَقبَلَ الناسَ بالعدلِ و کذلک القائمُ (عج) اِذا قامَ یُبطِلُ ما کانَ فِی الهُدنَةِ مما کان فِی اَیدِی الناس و یستقبِلُ بِهم العَدلَ؛

به سیره و روشی که رسول خدا عمل می کرد، تا اسلام را پیروز گرداند. راوی پرسید: سیره رسول الله(ص) چگونه بود؟ حضرت می فرماید: آنچه را که در جاهلیت بود باطل کرد، و با مردم به شیوه عدل مواجه شد. همچنین امام عصر)عج) زمانی که قیام کند؛ آنچه را که در عصر جاهلیت و آرامش و تن آسائی در اختیار مردم بود باطل می کند و با مردم به عدل رفتار می کند.

2- از امام صادق(ع) در مورد سیره مهدی (عج) سوال کردند؟ حضرت فرمودند:

یَصنَعُ مَا صَنعَ رسولُ الله(ص) یَهدِمُ مَا کان قَبلهُ کما هَدمَ رسولُ الله اَمرَ الجاهِلیَّةِ وَ یَستَأنِفُ الاِسلامَ جدیداً؛ آنچه را که رسول الله (ص) انجام داد، انجام می دهد و آنچه را که رسول الله (ص) از آثار و شیوه های جاهلی نابود کرد؛ نابود می کند و اسلام را تجدید حیات می بخشد.

یک سوال اساسی و مهم: با توجه به حاکمیت سلطه و قدرت های استکباری بر جهان امروز، و با توجه به سیطره عظیم امپریالیسم خبری بر شرق و غرب عالم، و با عنایت به گسترش فساد و ظلم در گیتی؛ آیا امیدی به نجات انسان از جاهلیت قرون و اعصار هست؟ آیا صبح صادقی برای انسان سرگردان در ظلمات وجود دارد؟ آیا پنجره ای به سوی نور و بهار و سرسبزی دنیای آفت زده باز می شود؟

اری، نه تنها امیدی هست، بلکه این اراده خدا 26 و وعده حتمی 27 اوست که:

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

     کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

اما چگونه؟

در ابتدای سخن گفتیم امام مهدی(عج) شیوه های جاهلی بشر را از میان می برد، آن چنان که پیامبر اکرم(ص) جاهلیت زمان خویش را نابود فرمود. توجه به چند فراز، این مطلب را روشن تر می کند.

1- از نشانه های اصلی و مهم عصر جاهلیت؛ نشناختن و نداشتن رهبر و امام شایسته و معصوم است. در حالیکه اولین شاخصه حکومت مهدوی؛ امامت و رهبری امام معصوم(حضرت مهدی عج) است.

رهبری حکومت واحد جهانی را خدای متعال بر عهده بنده صالح خود، حضرت حجت بن الحسن(عج) قرار داده و او یگانه انسان روی زمین است که امروز خدای متعال معصوم بودن او را امضا فرموده است.اوست که از هر گونه لغزش و آلودگی، اشتباه کاری و خطا برکنار است.

امام رضا(ع) در دعائی که به یونس بن عبدالرحمن تعلیم فرمودند- در فرازهائی از آن- می فرمایند:

خدایا همانا او(مهدی عج) بنده توست که او را برای خودت خالص فرموده‌ای و بر غیبت و پنهانی خویش برگزیده ای و او را از هر گناه دور داشته ای و از هر عیب و نقصی در امان قرار داده‌ای و از هر پلیدی پاکش فرموده ای و از هر آلودگی سالم داشته‌ای.28

امام مهدی (عج) با چنین مشخصه ممتازی (عصمت) دست همه قدرتمندان و زورمندان فاسد که دنیا را به جهل و فساد و تباهی کشانده‌اند را کوتاه می کند.

2- او می آید تا دانش و بینش انسان به جاهلیت کشیده شده را به اوج برساند. او از نظر دانش و بینش همتای جدش علی بن ابی طالب است. و دانش های علوی در سینه او موج می زند. او گنجینه دانش الهی در زمین است و تمام علوم پیامبران گذشته به حضرتش به ارث رسیده است. او به همه زوایای این جهان گسترده آگاهی دارد. راههای آسمان را به گونه ای می شناسد که دانشمندان امروزی، حتی به اسرار زمینی آن، آگاهی ندارند.

امام باقر(ع) می فرماید:

وَ اِذ قَامَ وَضعَ اللهُ یَدَهُ عَلی رُؤوسِ العِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقولَهُم وَ کَملت بِه أَحلامهم ؛

آنگاه که قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان خواهد گذاشت. عقل های آنها را جمع و تفکرشان را کامل خواهد کرد.29

و از امام سجاد(ع) نقل شده که فرمودند:

علم 27 حرف است. آنچه پیامبران آوردند و برای مردم آشکار ساختند؛ تنها دو حرف بوده است و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناخته‌اند. هنگامی که قائم ما قیام کند 25 حرف دیگر را آشکار می کند و در بین مردم بسط می دهد و بر آن دو حرف گذشته می افزاید و 27 حرف را می پراکند. 30

3- برای از بین بردن همه آثار جاهلیت قرون و اعصار، یاران مهدی(عج) با او این چنین بیعت می کنند:

هرگز دزدی نکنند. زنا نکنند. مسلمانی را دشنام ندهند. خون کسی را به ناحق نریزند. به آبروی کسی لطمه نزنند. به خانه کسی هجوم نبرند. کسی را به ناحق نزنند. طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند. مال یتیم را نخورند.مشروب نخورند. حریر و خز نپوشند.در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند.راه را بر کسی نبندند. راه را ناامن نکنند. گرد همجنس بازی نگردند. به کم قناعت کنند.طرفدار پاکی باشند. از پلیدی گریزان باشند. به نیکی فرمان دهند و از زشتیها باز دارند...

امام مهدی(عج) نیز در حق خود تعهد می کند که:

از راه آنها برود. جامه ای مثل جامه آنها بپوشد. مرکبی همانند مرکب آنها سوار شود.آن چنانکه آنها می خواهند باشد. به کم راضی و قانع شود. زمین را به یاری خدا پر از عدالت کند چنان که پر از ستم شده است. خدا را آن چنانکه شایسته است بپرستد. برای خود دربان و نگهبان اختیار نکند و ... 31

4- در طول تاریخ، عاملان اصلی انحرافات فکری، و تحریف حقایق و دگرگون کردن متون مذهبی سه گروه بوده‌اند:

گروه اول- روحانیون دنیادار و وابسته به حکومتهای فاسد

گروه دوم- سرمایه داران و اشراف و به تعبیر قرآن مترفین

گروه سوم- حکومتهای غیر اسلامی و به ظاهر اسلامی

از دشوارترین مبارزات امام مهدی(عج) مبارزه با این گروهها است. چون این مبارزه، مبارزه باهمه ابعاد فکری ریشه دار در یک جامعه است، آن هم با چهره حق به خود گرفته.

علی (ع) درباره شیوه رفتار امام زمان(عج) در این خصوص می فرماید:

یَعطِفُ الهَوی عَلی الهُدی اِذا عَطَفوا الهُدی و یَعطِفُ الرَایُ عَلی القُرآن اِذا عَطَفوا القرآن عَلی الرَای

چون مهدی آید، هواپرستی را به خداپرستی بازگرداند، آنگاه که همه خداپرستی را به هواپرستی بازگردانده باشند. رای ها و نظرها و افکار را به قرآن بازگرداند، آنگاه که قرآن را به رای ها و نظرها و افکار خود بازگردانده باشند.32

و پیامبر گرامی اسلام می فرمایند:

یقیم الناس علی ملتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب ربی عز و جل ...

مردم را بر اساس دین و شریعت من برپا می دارد و آنها را به کتاب پروردگار بزرگ دعوت می کند.33

در آن نهضت عظیم جهانی باز هم رسالت عظیم اسلام است که ملتها را از گرداب جهالت و سرگردانی نجات دهد وامام مهدی(عج) مجدد اسلام راستین ضد جهل و نادانی خواهد بود.

5- امروز در جوامع انسانی امنیت فردی واجتماعی و سیاسی و اقتصادی به شدت مورد هجوم واقع شده و سیر جنایات هر روز رو به افزایش است.دوران قیام حضرت مهدی(عج) عصر بازگشت حق به صاحبان حقوق است، عصر نجات مظلوم از ظلم است، عصر رهائی بشر از دام تباهی است و عصر آزادی انسان از بند هرگونه پلیدی است.

امام حسن عسگری(ع) در سفارشات خویش به فرزندش حضرت مهدی(عج) می فرماید:

خداونهد با دست تو کمر ستمگران را می شکند. شعائر دین را باز می گرداند. آفاق جهان را روشن می سازد و آرامش و صلح را از کران تا کران برقرار می کند... کودکی که در گهواره آرمیده، آرزو می کند که بتواند به سوی تو بشتابد. وحشیان صحرا آرزو می کنند که بتوانند به سویت راهی یابند.

اقطار و اکناف جهان سبز و خرم می شود. چهره دنیا خندان و قله های شرف و عظمت از تو شاداب و خرامان می گردد. شالوده حق استوار می شود و فراری های احکام دین به آشیانه های خود باز می گردد. ابرهای پیروزی، باران نصرت را سیل‌آسا بر تو فرو می ریزد. دشمنانت خوار و زبون و دوستانت عزیز و پیروز می شوند. در روی زمین از ستمگران جنایتکار و منکران طغیانگر و دشمنان تجاوزگر و مخالفان عنادگر احدی باقی نمی ماند.هر کسی به خدا توکل کند خداوند او را بس است. خداوند امر خود را به پایان می رساند، که خداوند برای هر چیز‌اندازه ای مقرر فرموده است.34

عصر جاهلیت، عصر وحشت، خیانت، ناامنی، جنگ و خونریزی بود. و امروز دنیای متمدن شاهد همه این جنایات است. اما عصر نورانی حکومت مهدی(عج) عصر رهائی، امنیت، آسایش، عدالت و دادگری است.

6- عصر جاهلیت عصر بی هویتی و بردگی، زنده به گورشدن زنان و دختران، عصر به تاراج رفتن حیثیت و شخصیت واقعی زن، دوران تبرج و وسیله کامجوئی از این موجود برای مردان بود.در چنان روزگاری پیامبر رحمت به فرمان پروردگار، دلهای مایوس آن ستمدیدگان را روشن ساخت و شخصیت و هویت واقعی زنان را به آنان بازگرداند.

اسوه‌های زیبای قرآنی از زنان بزرگ تاریخ( مریم، آسیه، هاجر و ...) و حضور زنان بزرگی چون فاطمه (س) و خدیجه(س) و ... در زمان صدر اسلام؛ آینه تمام نمای جلال و جمال حق در بینش اسلام است.

زنان در دنیای امروز آن چنانکه خواندیم وضعیت بهتری از عصر جاهلیت ندارند. یکی از ثمرات قیام جهانی امام مهدی(عج) بازگرداندن هویت و شخصیت واقعی زن به او است. زنان در قیام و حکومت مهدی(عج) مقام و موقعیت خاصی دارند.

امام باقر(ع) می فرماید: به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر می آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند و بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معنای آیه شریفه: هر جا باشید خداوند همه شما را حاضر می کند. زیرا او بر هر کاری توانا است.35

دسته دوم چهارصد بانوی برگزیده هستند که خداوند آنان را برای حکومت جهانی حضرت ولی عصر(عج) در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت، به همراه حضرت عیسی(ع) به زمین می آیند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

عیسی بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد.36

عده ای از زنان هم در رجعت باز خواهند گشت.

دوران بردگی و وحشت و استثمار زنان به پایان خواهد رسید، و در عصر زیبای ظهور، به رشد و کمال خویش ادامه خواهند داد. امام باقر(ع) می فرماید:

در آن دوران حتی زنی ناتوان از مشرق به سوی مغرب می رود و هیچ کس مانع او نمی شود.37

همچنین از آن حضرت نقل شده است که فرمودند:

در آن زمان حکمت و دانش به ایشان ارزانی می شود، تا جائی که زنان در خانه خود به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) حکم می کنند.38

و اینها همه نشانه مبارزه بی امام امام مهدی(عج) با آثار جاهلیت انسان در طول قرون و اعصار است و به فراز بردن این موجود تا اوج ملکوت و بازگرداندن هویت واقعی انسان به اوست.

اندیشه مهدویت و منزلت شیعه

در ضمن تمام مباحث گذشته- از جاهلیت نخستین تا جاهلیت نوین- به این باور مهم رسیدیم که اعتقاد به مهدویت در بینش تشیع؛ یعنی مبارزه بی امام با جاهلیت همه دوران های بشری، و قیام مهدی (عج) یعنی نابودی کامل سفاهت و نادانی بشر.

تشیع در باور خود درباره مهدویت به بالاترین منزلت ها و اوج عقلانیت و دانش رسیده و تمام آثار جاهلیت در این بینش رنگ می بازند.

تشیع تنها باور و اعتقاد نابی است که رهبر زنده حال و آینده جهان بشری را با تمام مشخصات و مختصات و امتیازات الهی می شناسد.او را باور دارد، با او زندگی می کند و به حیات خویش ادامه می دهد. هیچ مکتبی چنین روشن و زیبا، رهبر و امامی معصوم و مبارزه گر برای خود نمی شناسد.

تشیع یعنی اعتقاد به زیباترین جلوه حق در هستی، یعنی حیات و زندگی مادی و معنوی، یعنی علم و دانش و حکمت الهی، یعنی تمدن و رشد و بالندگی انسان، یعنی آزادی بشر از قید همه جهالت ها، بردگی ها و سفاهت ها، یعنی پرواز انسان از حضیض مادی گری به اوج بندگی خدا و ملکوت، یعنی حذف همه آثار نادانی و جهالت حاکم بر دنیای امروز...

این تنها شیعه است که با اعتقاد به مهدویت؛ از چنین افتخاری در دنیا برخوردار است.


پنج شنبه 85 بهمن 12 , ساعت 5:27 عصر

موضوع پژوهش :

انتظار ظهور منجی موعود و نقش آن در پایداری مردم ( فرهنگ انتظار )

مقدمّه

انسان ها در گرفتاری های سخت تر توجّه بیشتری به خداوند خود دارند و هرچه گرفتاری شدید تر باشد اتّکا و توجه به اسباب و وسائط کمتر و امید به دستگیری از طرف خداوند بیشتر می شود .

یک بیمار صعب العلاج بیشتر از یک بیمار معمولی انسان را گرفتار می کند ، در نتیجه توجّه او به خداوند بیشتر است .

گرفتاری در انسان یک حالت روحی را گویند که گاه منشاء مادّی دارد و گاهی هم ندارد . لذا گرفتاری یک کلّی مشکِّک است یعنی از مرحله ضعیف شروع می شود تا مراحل بالا .

یک عامل گرفتاری در افراد مختلف می تواند به انواع مختلف در افراد متفاوت تولید گرفتاری کند در یکی تا سر حدِّ مرگ و در دیگری کمتر و شاید شخصی اصلاً نشود .

به طور کلّی حدِّ گرفتاری افراد را میزان تعلُّقات روحی و عاطفی آن ها تعیین می کند . هر چه این تعلُّقات عمیق تر ، گرفتاری سخت تر و شدید تر خواهد بود .

فرض کنید فردی از یک مجموعه ( 100 نفری ) تصادف کند و حال او وخیم گردد در این صورت گرفتاری و بی تابی هر یک از افراد  این مجموعه به میزان تعلُّقِ آن ها به آن شخص متفاوت می شود  و افراد این مجموعه هیچ کدام مثل دیگری گرفتار نیستند و هر یک در حدِّ شناخت و تعلُّقِ روحی خود با آن مصدوم گرفتار می شوند .

غیبت امام عصر علیه آلاف التَّحیَّة و السلام بزرگ ترین گرفتاری عصر

مهمترین بحث  در « انتظار فرج » این است که ببینیم غیبت آن آقا علیه السلام چقدر ما را گرفتار کرده است .

هر چه دوری آقا امام زمان علیه السلام کسی را بیشتر گرفتار کند انتظار فرج برای او معنای بیشتری خواهد داشت .

شخصی را تصور کنید مقداری پول از او گم بشود چه ولوله ای در درونش ایجاد می شود ، فکرش مشغول ، قلبش مضطرب و حالش مشوَّش می شود ولی تا حالا چند بار ( حدِّ اقل به اندازه گم شدن 5000 تومان ناقابل ) برای گم شدن آقا و سرورمان علیه السلام مضطرب گشته ایم .

و . .

 ادامه دارد



لیست کل یادداشت های این وبلاگ